چند روزی از این قضیه گذشت تا اینکه همین دختر را با حجاب کاملاسلامی هم راه با مرد و زنی دیدم، به نظر می آمد پدر و مادرش باشند. در خیابان جلوی مدرسه با ما برخورد نمودند.
آن مرد و زن (پدر و مادرش) با زبان فرانسوی شروع به سر و صدا کردند؛ چرا دختر مارا مسلمان نموده اید؟ به او بگویید حجابش را بردارد... سر و صدا باعث شد عده ای دور ما جمع شوند. در همان حین، احساس کردم این دختر تازه مسلمان الان در شرایط سختی است و خیال کردم دارد خجالت می کشد. به موسسه رفتم و زنگ زدم ایران دفتر آیت الله مظاهری و پرسیدم: آیا در چنین شرایطی اگر اصل دین شخص در خطر باشد به نظر شما اجازه می دهید روسری را بردارد؟ در این مورد خاصایشان فرمودند اشکال ندارد.
به سرعت برگشتم و به این دختر گفتم: با یکی ازمراجع تقلید صحبت کردم و در مورد شما فرمودند: اگر دین شما در معرض خطر است اشکال ندارد و شما می توانید روسری را بردارید، آنچه در جواب شنیدم این بود: دختر تازه مسلمان به من گفت: این حکم از احکام ثابت و اولیه است یا از احکام ثانویه و بنا برضرورت است؟ گفتم از احکام ثانویه می باشد.تا این را شنید، گفت: «اگر روسری خود را برندارم و بخاطر حفظ حجابم کشته شوم آیا من شهید محسوب میشوم؟» گفتم: «بله» گفت: «والله روسری خود را برنمی دارم هرچند در راه حفظ حجابم جانم را از دست بدهم»البته بعد از این ماجرا خانواده او نیز با مشاهده رفتار بسیار مودبانه دخترشان ازاین خواسته صرفنظر کردند.
آنها عازم فرانسه بودند و با همان حال به طرف فرانسه روانه شدند، آدرس یک مرکز دینی که دوستان ما در آنجا بودند به او دادم و
بعدا هم متوجه شدم که الحمدلله با یک جوان مسلمان فرانسوی ازدواج نموده است
حجت الاسلام دکتر مرتضی آقاتهرانی در دوران اقامت در آمریکا، امامت جمعه شهر نیویورک و مسئولیت موسسه اسلامی آن شهر را به عهده داشت
نظرات شما عزیزان: